هنری کیسینجر با مغز باشکوهش مثل همیشه تیز و عاقل 100 ساله شد


صد سال پیش فردا، 27 می، هاینز آلفرد کیسینجر در فورث آلمان به دنیا آمد. در هفته گذشته او با تأملات خود در مورد واقعیت های ژئوپلیتیکی در حال تغییر اروپای مرکزی تیتر خبرهای سراسر جهان شد.

گویی او تصمیم گرفته بود که صدمین سالگرد تولدش را به جهان بفرستد که همچنان که 70 سال است، یک مرجع شفاف و ادراکی فوق العاده در موازنه های استراتژیک و همبستگی دائمی نیروها بین قدرت های بزرگ جهان است.

او چه قرن شگفت انگیزی داشته است. هیچ کس نمی توانست در اوایل جوانی هنری کیسینجر تصور کند که کشور اروپایی که بیشترین سازگاری با جمعیت یهودی خود را دارد، یک دهه بعد توسط یک دیکتاتوری یهودی ستیز و تمامیت خواه اداره می شود.

زمانی که کیسینجر جوان و پدر و مادرش و برادرش که همگی تا 90 سالگی زندگی می کردند، آلمان را چند ماه قبل از این بدنام ترک کردند. کریستال ناخت نوامبر 1938، و با کشتی معروف SS وارد نیویورک شد ایل دو فرانس، تصور اینکه او تنها هفت سال دیگر به آلمان بازگردد سخت بود. و به عنوان یک گروهبان 22 ساله در ارتش ایالات متحده، فرماندار نظامی شهری تقریباً به اندازه آن، در 200 مایل دورتر، جایی که او متولد شد، خواهد بود.

هنگامی که هنری کیسینجر در اواخر نوجوانی خود بود، در یک کارخانه مسواک در نیویورک کار می کرد و شب ها به مدرسه می رفت و در تلاش برای تسلط بر زبان انگلیسی بود، باور این که او یک فن بیان فوق العاده روان و پیچیده در زبان انگلیسی را توسعه خواهد داد، در حالی که زبان انگلیسی را حفظ می کرد، به چالش می کشید. لهجه آلمانی چنان برجسته است که گاهی شبیه یکی از برادران مارکس در حال تقلید از قیصر ویلهلم دوم است.

زمانی که او حرفه آکادمیک خود را آغاز کرد، قابل تصور بود، اما بسیار بعید بود که در عرض ده سال به عنوان یک مدرس و به عنوان نویسنده در مسائل سیاست خارجی به چنان مقامی دست یابد که تأثیر قابل توجهی داشته باشد، اگر مورد تأیید جهانی نباشد. سیاست خارجی و استراتژیک بزرگترین قدرت جهان که مدت زیادی در آن ساکن نبوده است.

این تأثیر کتاب مهم او «سلاح‌های هسته‌ای و سیاست خارجی» بود که در سال 1957 منتشر شد و پیشنهاد توسعه جایگزین‌های متوسط ​​برای سیاست تلافی‌جویانه گسترده آیزنهاور را داشت. اگرچه بعید بود که یک جوان دانشگاهی فراری از نازی‌ها به این زودی چنین نفوذی در ایالات متحده داشته باشد، اما بعید بود که او 15 سال بعد نقش تعیین‌کننده‌ای در مذاکره بر سر بزرگترین توافقنامه کنترل تسلیحات در ایالات متحده داشته باشد. تاریخ جهان، تاریخی که اتفاقاً برتری هسته ای آمریکا را بازگرداند.

اولین کتاب او با عنوان «دنیای بازسازی شده» (همچنین در سال 1957 منتشر شد) که با انتشار پایان نامه دکتری او در هاروارد موفقیت بسیار زودرس به دست آمد، نشان داد که چگونه مترنیخ، وزیر امور خارجه اتریش و سپس صدراعظم به مدت 39 سال، مجری کنگره وین که به طور کلی اروپا را برای یک قرن تثبیت کرد، اگرچه او با اندازه گیری های معمولی قدرت کمتری را نسبت به فرانسه، بریتانیا، پروس یا روسیه به کار گرفت، اما خود را به عنوان “مربی اروپا” برای یک نسل کامل کرد.

امپراتوری درهم ریخته هابسبورگ، که انبوهی از فرهنگ‌ها و قومیت‌ها را به سمت خود می‌کشد و به جلو می‌برد، آن‌گونه که مترنیخ آن را توصیف می‌کند «میهمانی لباس در یک خانه روستایی در حال فساد» نامفهوم، اما با تغییر هنرمندانه نفوذ خود در مرکز اروپا بین دیگر قدرت‌های بزرگ، مدیریت می‌شود. به مترنیخ نفوذی عمیق اما ظریف بر تمام اروپا داد که ماندگارتر از آن چیزی است که هر دولتمرد دیگری به دست آورد.

تصور اینکه این مهاجر و کارگر اخیر کارخانه، در حالی که هنوز در اواسط 30 سالگی خود بود، به مشاور اصلی سیاست خارجی ثروتمندترین خانواده جهان تبدیل شود، دشوار بود. او شروع به نوشتن مقالات سمت برای نلسون راکفلر، که دو بار برای نامزدی ریاست جمهوری جمهوری خواهان نامزد شده بود، را آغاز کرد و 15 سال بعد در دولت با راکفلر به عنوان معاون رئیس جمهور، به عنوان وزیر امور خارجه خدمت کرد.

تنها وزیر خارجه دیگر متولد خارج از یک قدرت بزرگ در طول قرن ها، یوانیس کاپودیستریاس، یونانی است که بین سال های 1816 و 1822 به عنوان وزیر خارجه روسیه خدمت می کرد. در شرایط سنتی قدرت‌های بزرگ اروپایی که مذاکرات پیچیده‌ای را با شرایط منطقه‌ای خاص تطبیق داده و منجر به نتایج مهم و بادوام می‌شود، حرفه آقای کیسینجر واقعاً فقط با کارهای ریشلیو، تالیران، مترنیخ و بیسمارک قابل مقایسه است.

از میان آن دولتمردان، تالیراند تنها کسی بود که در عین حال رئیس دولت نبود و به نام یک پادشاه نسبتاً منفعل، اقتدار خودکامه را تأیید می کرد. آقای کیسینجر تنها وزیر امور خارجه موفق یک قدرت بزرگ است که نه از طریق سیاست، حرفه حقوقی یا نیروهای مسلح، بلکه با شهرت علمی خود به عنوان یک مورخ روابط قدرت های بزرگ و یک مدافع متقاعد کننده سیاست خارجی عمومی، به مقام خود دست یافت.

هیچ کس دیگری هم به عنوان یک نظریه پرداز و مورخ دانشگاهی سیاست خارجی و هم به عنوان وزیر امور خارجه یک قدرت بزرگ موفق نبوده است. او و ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهوری که او را وارد دولت کرد و اصولاً با او خدمت کرد، شخصیت‌های کاملاً متفاوتی بودند که به واسطه دانش مشترکشان در مورد سیاست خارجی و مسائل استراتژیک و بیزاری از تفکر گروهی کند بوروکراسی‌های وزارت خارجه گرد هم آمده بودند.

به جز شارل دوگل، هیچ یک از دولتمردان مهم صد سال گذشته، حتی وینستون چرچیل که برنده جایزه نوبل ادبیات شد، به اندازه آقای کیسینجر خاطره نویس و نویسنده تاریخ و هیچ دولتمرد برجسته ای جز لی کوان سنگاپور نیست. Yew، کاملاً به دلیل دانش شخصی و درک همیشه ادراکی و بدیع از روابط بین‌الملل بسیار مهم بوده است.

بیش از 60 سال پس از ورود او به نیویورک به عنوان یک فراری از جنایات نازی ها، آقای کیسینجر رئیس اولیه کمیسیون تحقیق در مورد حملات تروریستی انتحاری اسلامی در 11 سپتامبر 2001 بود. زمانی که او مدیر شرکت ما در سال 2001 بود. در دهه 1990، ما فرم مدیر SEC را بایگانی کردیم و در کادری که شغل مدیر را می طلبید، چاپ مجدد نام او همیشه کافی بود.

کتاب “رهبری” آقای کیسینجر که سال گذشته منتشر شد، از نظر علمی و سبکی مشابه کتاب مترنیخ که 65 سال قبل منتشر شد، بود. پس از بازنشستگی او از دولت در سال 1977، تعداد زیادی از رهبران دولت و وزرای خارجه که در پاییز برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از نیویورک بازدید می‌کردند، با او تماس گرفتند و در تمام سال‌های بعد به تعداد فزاینده‌ای با او تماس گرفتند.

با همه اینها، آقای کیسینجر یک شوخ طبعی نافذ داشت: هنگامی که یک خبرنگار هنگام ورود به بار میتزوای پسر سفیر اسرائیل در واشنگتن از او پرسید که آیا این موضوع به او یاد میتزوای بار خود در آلمان می‌اندازد، فوراً از او پرسید. پاسخ داد: “در واقع، فون ریبنتروپ نتوانست نزد من بیاید.”

اگرچه تعدادی از جانشینان وی وزیران امور خارجه و مشاوران امنیت ملی با استعداد بوده اند، اما ایالات متحده بهای سنگین اما غیرقابل محاسبه ای را برای عدم فراخواندن او به مقامات عالی پرداخت کرده است.

با داشتن این افتخار بزرگ که بیش از 40 سال از این صد سال دوست او بودم، خوشحالی غیرقابل بیان است که برای او آرزوی سلامتی و شادی و موفقیت در صدمین سالگردش داشته باشیم و ثبت کنیم که او در قرن دوم خود این احترام را حفظ می کند. و نیت خیر تمام جهان. او همیشه آن را حفظ خواهد کرد.


دیدگاهتان را بنویسید