سولژنیتسین آمریکایی؟ | نیویورک سان


اگر بگوییم محکومیت رهبر نگهبانان سوگند، المر استوارت رودز سوم، به 18 سال زندان برای توطئه فتنه انگیز و جنایات دیگر، به عنوان سمیناری در ادبیات تطبیقی ​​دوچندان شد. با این حال رودز به قاضی آمیت مهتا گفت: «احساس می‌کنم که شخصیت اصلی «محاکمه» کافکا هستم. احساس می کنم این یک گناه از پیش تعیین شده از روز اول بود.» او عهد کرد که پس از ملی‌گرای ادبی روسی، «سولژنیتسین آمریکایی» باشد.

این به نظر ما یک پوچ و غرور است. رودز به وضوح یک شخصیت باهوش است (او در دانشگاه ییل حقوق خوانده و در دادگاه عالی آریزونا کار می کند). با این حال، مقایسه با کافکا به نظر ما نادرست است. کافکا «محاکمه» را در سال‌های 1914 و 1915 درست زمانی که جنگ در اروپا شروع شد نوشت. قهرمان داستان، جوزف کی، در تولد 30 سالگی خود، به دلیل اتهاماتی که هرگز روشن نمی شود، دستگیر می شود. بنابراین تلاش های او برای بررسی گناهش بی نتیجه می ماند. در پایان، جوزف ک – “مثل یک سگ” اعدام می شود.

با این حال رودز، که می‌توانست «محاکمه» را در ییل بخواند، جوزف کی نیست. گزارش‌هایی از سوءاستفاده‌های تکان‌دهنده توسط دادستان‌های فدرال در برخورد با شورش 6 ژانویه وجود دارد. محاکمه رودز، با این حال، هیچ شباهتی به کابوس کافکا نداشت. رودز با رسیدگی عادلانه مواجه شد، از اتهامات علیه او مطلع شد، و در نهایت توسط هیئت منصفه ای از همتایانش محکوم شد، که او را بدون شک و تردید معقول مجرم تشخیص دادند. حق تجدید نظر او محفوظ است.

او ادعا می کند که یک “زندانی سیاسی” است. لنین هم همینطور. قاضی با صدای بلند گفت: «به جرات می‌توانم بگویم آقای رودز، و من هرگز این را به کسی که محکوم کرده‌ام نگفته‌ام – شما یک تهدید و خطر مداوم برای دموکراسی ما و ساختار این کشور محسوب می‌شوید.» او توطئه فتنه‌انگیز را «از جدی‌ترین جنایت‌هایی که یک آمریکایی می‌تواند مرتکب شود» یاد کرد. توسل به زور علیه دولت جرم است. این توهین به مردم کشور ما است.»

با این حال، نیازی به دفاع از آشوبگران 6 ژانویه – یا، رئیس جمهور ترامپ، که در هزارتوی چالش های حقوقی خود گرفتار شده است – نیازی ندارد تا زمانی که سیاست و جنایت به طور فزاینده ای در هم آمیخته می شوند و دادستان های منطقه و دادستان های ویژه چیزی از کافکا احساس می کنند. تقریباً برهنه سیاسی هستند. آقای ترامپ خواستار محبوس شدن وزیر کلینتون شد تا در دام آنچه که ظاهراً داستان «روسیاگیت» است گرفتار شود.

سپس پرونده آلوین براگ، دادستان منطقه علیه آقای ترامپ است. برای جعل سوابق تجاری است، جنحه ای که مدت زمان آن گذشته است. بنابراین اتهام دوم مطرح شده است، اما آنچه که دادستان نمی گویند. در مورد اینکه آیا این انحراف از روند قانونی قانون اساسی است یا خیر، نظرات متفاوت است. با این حال، لازم نیست یک حکیم ادبی یا حقوقی باشد تا بتواند پژواک های کافکا را در پیگرد قانونی که مادر این اتهامات است، تشخیص دهد.

که ما را به سولژنیتسین می رساند. او مانند رودز، یک راست‌گرا بود، اما برخلاف رودز، رمان‌های بزرگی مانند «مجمع‌الجزایر گولاگ» (که برای یک دهه در آن نگهداری می‌شد) نوشت. در دوران شوروی، زمانی که در وال استریت ژورنال بودیم و برای سفر به روسیه آماده می شدیم، نامه ای برای سولژنیتسین فرستادیم و او را به ناهار دعوت کردیم. در تبعید در ورمونت، برنده جایزه نوبل نتوانست به نیویورک برود. با این حال، او پاسخی را از طریق پست ارسال کرد.

سولژنیتسین، در نامه‌ای که روی احمقانه تایپ شده بود، نوشت که امیدوار است «تجربه شخصی» ما را از «اشتباهات و دید نادرست» محافظت کند. او نوشت: «ضعف اصلی دنیای غرب معاصر این است که به تقسیم روشن خیر و شر اعتقاد ندارد و حقیقت در جهان وجود دارد. به جای این: کثرت گرایی، «حقیقت وجود ندارد»، و همیشه لازم است که چیزها را «پنجاه و پنجاه» در نظر بگیریم.

ما اغلب در طول سال ها به این توصیه فکر کرده ایم. چیزی که زندگی روزنامه‌ای خودمان به ما آموخته است این است که غشای بین خیر و شر می‌تواند نازک باشد، و غیرممکن نیست که با ایده‌آل‌های بالا شروع کنیم و به سمت تاریکی برویم. به همین دلیل است که بسیاری از شورشیان شای، فری و ویسکی در نهایت عفو شدند، حتی در برخی موارد در حالی که در انتظار چوبه دار بودند. همه اینها به رودز چیزی برای فکر کردن در پشت میله های زندان می دهد.

________

* تاکید سولژنیتسین است.


دیدگاهتان را بنویسید